سه گانه « بتمن » به کارگردانی کریستوفر نولان را می توان آغاز کننده جریانی تازه در فیلمهای اَبَر قهرمانی در هالیوود دانست. شخصیتی1 که کریستوفر نولان از بتمن در اولین سه گانه خودش به نام « بتمن آغاز می کند/ Batman Begins » ارائه داد چنان متحول شده و غیرمنتظره بود که تا مدتها پس از اکران این فیلم همگان منتظر بودند تا ببینند آیا می توان قهرمانان را در چنین قالب شکننده ای پذیرفت یا خیر! بحث بر سر تغییر و تحول اَبَر قهرمانان ادامه داشت تا اینکه قسمت دوم با نام « شوالیه تاریکی/ The Dark Knight » در سال 2008 روانه سینماها شد و اینبار نولان تصویری به مراتب شکننده تر از بتمن، نسبت به فیلم قبلی ارائه داده بود. در واقع می توان اینطور برداشت کرد که در « شوالیه تاریکی » خبری از قهرمان نبود و هر آنچه که مردم در سالهای گذشته به عنوان قهرمان از بتمن سراغ داشتند در این فیلم رنگ باخت و بتمن به عنوان انسانی معمولی تر از گذشته که نقاط ضعف بسیاری دارد و می توان بر او غلبه کرد، به مخاطبان معرفی شد. حال بعد از جنجال های فراوانی که « شوالیه تاریکی » بوجود آورده بود، سومین قسمت از سه گانه بتمن و آخرین آنها به نام « شوالیه تاریکی بر می خیزد » روانه سینماها شده، آن هم در شرایطی که انتظارها از این فیلم به شدت بالا رفته بود و همگان انتظار ارائه شاهکاری دیگر از کریستوفر نولان را می کشیدند.

« شوالیه تاریکی بر می خیزد » به مراتب نسبت به دو قسمت قبلی از پیچیدگی های بیشتر فیلمنامه بهره برده است. نولان در قسمت جدید شخصیت های جدید زیادی را به داستان اضافه کرده و با دقت تلاش کرده تا پرداخت شخصیت آنها را به بهترین نحو ممکن انجام شدو که باید گفت در این راه کاملاً موفق بوده است. فکر می کنم « شوالیه تاریکی بر می خیزد » از معدود فیلمهای تاریخ سینما باشد که شخصیت های مکمل زیادی را در خود جای داده اما به همان اندازه که پرداخت شخصیت اصلی داستان برای تماشاگر مهم است، به پرداخت شخصیت های مکمل داستان هم توجه کامل داشته است .

خوشبختانه در این قسمت کرکترهای نه چندان محبوب تاریخچه بتمن نظیر " زن گربه ای " چنان با ظرافت پرداخته شده اند که امکان ندارد مانند سابق به هنگام تماشای آن با خود بگویید که : « ای وای دوباره باید این گربه بی مزه را با عشوه های عجیب اش تحمل کنم! ». خیر! اینبار خبری از پر کردن بی جهت زمان فیلم با شخصیت زن گربه ای نیست و نولان بجای اینکار ، این شخصیت را در بطن داستان جای داده است و حتی بعضی از قسمتهای کلیدی داستان نیز به وسیله همین شخصیت به جلو هدایت می شود.

همه این اتفاقات به این دلیل هست که نولان برعکس اغلب کارگردانان هالیوودی، اعتقادی به در راّس بودن شخصیت اصلی داستان و مکمل بودن دیگر بازیگران ندارد و از همه بازیگران در جهت روایت داستان فیلمش بهره می می گیرد. نکته جالب درباره قسمت سوم بتمن این هست که خودِ شخصیت بتمن تا حدود زیادی به حاشیه رانده شده و اینبار نولان بیش از هر زمان دیگری به کرکترهای مکمل داستانش اجازه داده تا داستان را به جلو هدایت کنند. اما انتقادی که می توان بر این سبک وارد دانست این هست که « شوالیه تاریکی بر می خیزد » بیش از هر زمان دیگری فلسفه گرا شده و تقریباً به وضعیتی رسیده که نام « بتمن » را می توان از آن حذف کرد!

اوج نقطه قوت فیلمنامه برادران نولان را باید خلق صحنه های حماسی و پیچش ناگهانی داستان و رفتار شخصیت ها دانست. در جایی از فیلم ما شاهد هستیم که بتمن افسرده تر از هر زمان دیگری به جای قدرت نمایی به ارائه دیالوگ های فلسفی اقدام می کند اما نولان رفته رفته این ویژگی را از بتمن سلب می کند و در اواخر فیلم ما با بتمنی روبرو می شویم که قدرت نمایی، مشخصه بارز شخصیت او بود. در مورد دیگر شخصیت های کلاسیک فیلم هم نولان دست به تغییرات اساسی زده، به عنوان مثال درباره شخصیت زن گربه ای باید گفت که او برخلاف سری های گذشته چندان بامزه نیست! در واقع نولان به هیچ عنوان اجازه نداده که عشوه های زن گربه ای به درجه ای برسد که فضای تاریک داستان را تحت شعاع قرار دهد و حتی از دیالوگ های معروف او و بتمن که بیشتر از در کمدی در می آمد هم در این قسمت خبری نیست. تماشاگران قدیمی تر سینما احتمالاً با تماشای این شخصیت های دگرگون شده تا حد زیادی غافلگیر خواهند شد اما می توانم با قاطعیت به شما بگویم که نولان به بهترین شکل ممکن این شخصیت ها را وارد فاز جدیدی از سری داستانهای بتمن کرده و امکان ندارد که در آینده این شخصیت ها بخواهند دوباره به شکل کلاسیک گذشته شان بازگردند. 

سه گانه « بتمن » سرانجام به پایان رسید. نولان با ساخت سه گانه « بتمن » نگاه جدیدی را به دنیای اَبَر قهرمانان مطرح کرد که مدتها بود خلاً آن احساس می شد. سالها بود که تماشاگران این قهرمانها را فنا ناپذیر می پنداشتند و هدفشان از تماشای آنها بر پرده سینما تنها سرگرم شدن بود. اما نولان با سه گانه بتمن به ما آموخت که قهرمان فنا ناپذر وجود ندارد. نولان به ما آموخت که می توان در هنگام تماشای یک فیلم با کلیشه های از پیش تعیین شده ، دیالوگ های پر محتوا شنید و از پیچش داستانی و دقت در جزییات فیلمنامه متحیر شد و در نهایت او به ما نشان داد که قهرمانان هم مردمان عادی هستند و ضعف های فراوانی دارند و چنانچه در انتهای این فیلم هم می بینیم، می توانند سرنوشت دیگری از آنچه برای آنها متصور می شدیم داشته باشند. بی شک نولان با ساخت این سه گانه، تفکر جدیدی را به ژانر اَبَر قهرمانی وارد کرد که شاید در آینده حتی باعث تغییر رفتار قدتمند ترین قهرمانان کمیکی نظیر « سوپرمن » هم شود!


 نقاط قوت

  • داستان خوب و روایت داستان ماهرانه
  • تیم بازیگری فوق العاده با رهبری کریستین بیل
  • خلق شاهکار توسط کریستوفر و جاناتان نولان
  • جلوه های کامپیوتری تماشایی

 نقاط ضعف

  • احساس نبود هیث لجر در تیم بازیگران و شخصیت جوکر